سخن از مفهوم و اعتبار سنت، پیشینهای دیرینه دارد و علیرغم آن عموم نظرات متوجه یک دست کردن مفهوم سنت و قدّسی کردن جایگاه و اعتبار آن و متّبع بودن آن چون قرآن است، با این وجود، پیوسته نقدهای جدی نسبت به سنت از حیث احادیث دال بر آن نزد فریقین وجود داشته است، در دوران متأخر توسط برخی از اندیشمندان مسلمان انکار حجیت آن و غیر مقدّس دانستن آن و نیز غیر متّبع بودن آن به اشکال مختلفی مطرح گشته است. یکی از دلایل این گروه، تاریخمندی این مفهوم و اعتبار آن است. آنان بر اساس رویکردی تاریخانگارهای بر آنند که مسلمانان صدر اسلام سنت را به معنای کنونی آن نمیشناختند و مفهوم قدسی سنت از وضع علمای اصول قرن سوم به بعد است. اما تاریخمندی سنت چگونه است؟ و چگونه بررسیهای تاریخمندی، منجر به چنین نظریهای گشته و دلایل آن کدام است؟ نوشتار حاضر، در حقیقت، ترجمهای امین و اما آزاد از مباحث مربوط به تاریخمندی سنت از حیث مفهوم و حجّیّت آن، از کتاب «السنّة بین الاصول و التاریخ» حمادی ذویب[1] یکی از چهرههای این رویکرد است که با روش تحلیلی، با تکملههایی انتقادی همراه شده و تا حدودی بسیاری از پرسشهای بالا را پاسخ داده است.